درباره پسری از عطارد

i-am-winter

“بچه که بودم فکر می کردم فضایی هستم . فکر می کردم که کودکی از عطاردم که خانواده اش را کشته اند و اینجا در زمین به اسارت آورده اند . شب ها کنار پنجره می ایستادم و با چراغ قوه به طرف آسمان علامت می دادم .

یک روشن و خاموش شدن یعنی سلام ، دوبار یعنی من اینجا هستم ، سه بار یعنی نجاتم بدهید. بعد با تکان دادن چراغ قوه اسمم را می نوشتم در آسمان ” مهدی ” و منتظر علامتی می شدم که هیچگاه تا امروز که ۲۳ سالم است ندیده ام. هیچ چیز جر چشمک گاه به گاه ستاره ای یا عبور شهابی که همه را با جزئیات در دفتری ثبت کرده ام. همه ی این کارها را با وسواس و در نهایت سکوت انجام میدادم تا کسی از خانواده ی زمینی ام که همه گی شان با من در یک اتاق می خوابیدند بیدار نشود و نگاه احمقانه و ملامت بارشان نصیبم نگردد. در همه ی این سالها رازم را پنهان کرده ام و در مقابل خانواده ی زمینی ام ، دوستان زمینی ام و همه ی زمینی های دروغ گوی دیگر وانمود کرده ام که یکی از آنها هستم . تا همین امروز که دیگر ایمانم را از دست دادم.”

 

اینها سطرهای اول رمان منتشر نشده “پسری از عطارد” است که من، “مهدی اکبری‌فر”، در سال ۹۱ نوشته‌ام. این داستان همانقدر حقیقت دارد که رویایی است و مدام در حال بازنوشته شدن است بلکه روزی پایش به کتابفروشی ها نیز باز شود.

کتاب‌ها
۱- مجموعه شعر “درختی که به پهلو تکیه داده است“، برگزیدگان جایزه شعر خبرنگاران ایران، انتشارات آرادمان، ۱۳۹۴
۲-مجموعه شعر “تنها همین یک پیراهن آبی“، انتشارات دوات معاصر، ۱۳۹۶

5 thoughts on “درباره پسری از عطارد”

  1. منم بچه که بودم فکر میکردم از ماه اومدم و یه شب مهتابی از ماه میان دنبالم … هنوز هم شبهای مهتابی زل میزنم به ماه

  2. کاشکی مطلبی که در مورد ودا گذاشته بودی رو یه ماه قبل میدیدم.خیلی اصرار کردم که نمیام و واقعا خیلی پافشاری کردم.ولی متاسفانه با هر زوری بود راضیم کردن .تقریبا ۲۲۰۰۰۰۰ بهشون پول دادم.ولی فک نکنم دیگه به پولم برسم.نمیدونم چیکار کنم 🙁 🙁

    1. متاسفم. ای کاش تحقیق کامل تری انجام میدادین.
      بنظرم من ازشون بخواین که پولتونو برگردونن و گرنه برید پلیس فتا و شکایت کنین.

      1. حرفتون واقعا درسته؟ به من هم پیشنهاد دادن، هنوز قبول نکردم، ولی یکی از دوستانم که معرفی کرده خودش خریده محصولو. ولی من اصلا نمیتونم قبول کنم. نمیدونم چجوری دوستمو از این مهلکه نجات بدم. هر چی میگم بهشون که خیلی درموردتون بد نوشتن میگن که وبلاگ ها دروغ میگن. چون رقیب زیاد داریم دارن ما رو بد جلوه میدن. میشه راهنماییم کنید؟ میخوام مطمئن شم که دروغه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *